قصه ی یک مرد........
شنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۸۹، ۱۱:۲۶ ق.ظ
بسم رب الشهدا و الصدیقین
و اما ادامه:فرزندی که در سال 1346 به دنیا آمد مقدر بود با بهترین اعتقادات در خاک و خون غلط بزند.
راستی چگونه یک آدم معمولی در عرض 19 سال تبدیل به یک فرشته میشود؟
مگر میشود به 19 سال اینقدر بالا پرید؟چه ریش ها که سفید میشود و
حتی سوسوئی از سعادت را هم نمیبینند
پس این جوان آرام و متین که هنوز تازه محاسن اش در امده بود
چگونه توانسته بود تا این حد ارتقا یابد؟؟
شهید هاشم در زندگی خود را پایبند هیچ چیز به جز ایمانش نکرد.
دلیل و بهانه برای جا زدن وظیفه در برابر وظیفه زیاد داشت
اما باور های عقیدتی پرهیز اخلاقی و صداقت روحی او اجازه نمیداد که خود را از میدان کنار بکشد.
شهید هاشم مذهبی بود اما از آن مذهبی هائی که در راه مذهب مایه میگذارند
و سر میدهند و گلوله میخورند.
خصوصیات اخلاقی و معاشرتی او چنان جذبه داشت که امروز کسی را سراغ نداریم
که از شهید هاشم دلتنگ باشد.
برای همه آشنایان نام هاشم مترادف با صمیمیت و خونسردی و اطمینان نفس بود.
استعداد شهید هاشم یک استعداد طلائی بود که وقتی با تلاش های خستگی ناپذیر
در سن او ضمیمه شد از او یک چهره کم نظیر ساخت....
او تکبر نداشت سرش را پایین میگرفت
و هرگز موفقیت ها پیشرفت ها و استعدادهایش را به رخ نمیکشید.
غم هایش را بروز نمیداد.
با بهترین معدل های درسی و بهترین اخلاق اجتماعی دوره دبیرستان را
در رشته ریاضی دبیرستان" شهید حاج آقا مصطفی خمینی" مشهد در سال 1364 به پایان رساند
سپس تصمیم گرفت در رشته پزشکی ادامه تحصیل دهد
درهمان سال کنکور شرکت کرده و با رتبه نمونه و بسیار بالای تحصیلی (رتبه 249)
در رشته پزشکی پذیرفته و جذب شد و تحصیل در دانشکده پزشکی مشهد را
با آرمان هائی پاک و مقدس و بدون انگیزه های سطح پایین و مادی آغاز کرد.
(پایان قسمت دوم)
۸۹/۱۲/۱۴