نام بلند و باشکوهت از ازل تا
ابد، در فرهنگ آفریدگار ثبت است و القابت تا هماره برای مردان و زنان،
نمود
وارستگی، ایستادگی، صبر، عفت، نجابت و... همه نیکیها و زیباییهاست.
ای مادر آیینه و لبخند، اسوه وقار، قبله دلها، ضریح گمشده، شکوه تاریخ،
زینت هستی، آبروی عشق،
شفیع شفیعان، سرچشمه رحمت، بانوی قیامت، عصمتِ ناب،
شکسته استوار،
ارمغان «هل اَتی» سرو باغ محمد مصطفی ، الفبای امامت، الهه
ایثار، زهره زهرا!
بهارها، به دامان تو دخیل میبندند تا سرسبزتر شوند.
اسلام، از لبخندهای تو شکوفا شد.
خاک پای تو، امنترین جایگاه برای بوسه های ماست.
تو آسمانی هستی که سرپناه اسلام شدی. هرجا که عشق درمیماند، به تو متوسل میشود.
تو آمده ای تا همیشه بمانی، تو آمدهای تا ماندگار شوی.
تو آمده ای تا همیشه شوی. ابدیت، در پای تو پایان گرفت.
«إِنَّ فاطِمَه خُلِقَتْ حُورِیهَ فِی صُورَه إنْسِیّه»
پیش از خلقت تو بودی. تو چکیده وجودِ خدایی در ذات هستی.
نور هستی بر صحیفه امر تجلی یافت و وجود تو در ازل نقش بست.
آدم در مقابل نور وجودت به سجده درآمد و علم آموزی نمود؛ آن گاه، به نور کلمات وجودت، از سرگردانی نجات یافت.
ذرات ادراک باغهای بهشتی از پیش از زمانها و تا اکنون و همیشه، از
وجود تو سیراب میشوند
و فرشتگان، به عشق زیبایی نور وجودت، مست معرفت
اند.
شب عروج مصطفی صلی الله علیه وآله وسلم ، بازخوانی غزل های بهشتی
آغاز شده بود؛
زیر درخت طوبی، کنار نهرهای اثیری، جبرئیل بود که حکایت هزار
و یکشب اهورایی را باز میگفت،
آن گاه، سیبی به مصطفی صلی الله علیه
وآله وسلم هدیه داد و عشق به سینه مصطفی هجوم آورد...
«این نور کسی است
که در آسمان نامش «منصوره» است و در زمین «فاطمه».
اکنون
مصطفی را چه غم که گنج هستی را خدا به او داد.
سرّ وجود ازل و ابد را در
چکیده تمام زیباییهای دو جهان به مصطفی بخشید؛
کلمه خودش را به مصطفی سپرد
و آنگاه، به زیباترین صورتهای وجود، به توصیف او پرداخت:
«کوثر»، «قربی»،
«اهل البیت»، «شجره طیّبه»، «بحرین»، «شکوه و مصباح و کوکب» و...
این نور، نور شادی ذرات کیهان است؛ نور کوثر:
«فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ»
معنای هستی، کره خاک را تا ابد منت دار خویشتن نمود.
سپیده ای که تو آمدی تا با نگاه
زلالت ما را با وضو سازی، کیهان به طرب نشسته بود.
در همان آغاز، سلام به
اسلام دادی و دوشیزگان صفا، لبخند معرفت از وجود تو چیدند
و درخشندگی نور
جمالت، روح پاک خدیجه را به شادترین لحظات هستی، در اوج آسمانها برد.
خدا تو را از همه آلودگیها پاک خواست و اوست که تو را به علم از جهل برد.
اکنون مصطفی را چه غم که گنج هستی را خدا به او داد.
سرّ وجود ازل و ابد
را در چکیده تمام زیباییهای دو جهان به مصطفی بخشید؛
کلمه خودش را به
مصطفی سپرد و آنگاه، به زیباترین صورتهای وجود، به توصیف او پرداخت:
«کوثر»، «قربی»، «اهل البیت»، «شجره طیّبه»، «بحرین»، «شکوه و مصباح و کوکب» و...
اکنون تماشاگرِ انس رسول با معنای بهشتیم و معنی بهشتی، همکلام فرشتگان است.