من و کربلا
سه شنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۲، ۱۱:۴۹ ق.ظ
دوباره من بودم و قدم برداشتن بر روی خاکی که میدانم جای قدم های شماست اقا جان
دوباره من بودم و نفس کشیدن در هوایی که میدانم شما و اهل بیتتان در آن نفس کشیده اید
دوباره من بودم و دستان خالی ام و ضریح و شش گوشه شما
دوباره من بودم و تل زینبیه و خیمه گاه
دوباره من بودم و کبوتر های مهمان نواز بین الحرمین
من و جایگاه دوست داشتنی دستان سقای کربلا
من و گنبد های طلایی کاظمین
من و ضریح پارچه ای سامرا، من و سرداب غیبت
من و ایوان طلای نجف
آری، من بودم و کربلا
حالا من ماندم و دلی که هر تکه اش را در گوشه ای جا گذاشته ام و به ضریحی گره زده ام.
۹۲/۰۱/۲۰