پرستو مهاجر

الهی و ربی من لی غیرک

الهی و ربی من لی غیرک

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا ابا عبد الله

روزی می رسد که مارا به جرم جنون عشقت، به کربلای تو تبعید میکنند!

یا حسیــــــــــــــــــن(ع)

محرم ماه عاشقیست

التماس دعا

پیام های کوتاه
  • ۱۷ آبان ۹۲ , ۲۳:۲۰
    زینب
آخرین مطالب
  • ۱۷ آبان ۹۲ ، ۲۳:۲۰ زینب

۱۱ مطلب در آذر ۱۳۹۰ ثبت شده است

۱۱:۳۷۰۲
آذر

ابتدای جنگ پدرش داوطلبانه اعزام شده بود.

محمد عاشق جبهه بود و با سن کمش دوست داشت بره و از اسلام و ایمان و اعتقادش دفاع کنه.

هرچی بهش میگفتن که به درست برس تو کتش نمیرفت.

حرف مرد یکی بود.

میخوام برم جبهه.

رفت و داوطلب شد.با کلی گریه و التماس بالاخره راضی شدن و اعزام شد.

شب عملیات بود.تو دسته ایستاده بودن به صف.هر کس برای جلوییش سربند میبست.

سربند محمد اما      یا زهرا   بود.

حمله شده بود و اتیش دشمن شدید.

محمد فرشته هایی رو که یکی یکی پرپر میشدن میدید و غبطه میخورد.

تشنه بود.لبهاش خشک شده بودن و ترک خورده بود.قمقمه اش اب داشت اما به زخمی ها و مجروح ها میداد.

توپ خمپاره اومد و منفجر شد.

ترکش خورد به پهلوش.یک یا زهرا گفت و خودش رو در دامن اربابش دید.

با لب تشنه و با پهلوی شکسته به مهمانی یار رفت.

خوشا به سعادتش

پرستو مهاجر