پرستو مهاجر

الهی و ربی من لی غیرک

الهی و ربی من لی غیرک

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا ابا عبد الله

روزی می رسد که مارا به جرم جنون عشقت، به کربلای تو تبعید میکنند!

یا حسیــــــــــــــــــن(ع)

محرم ماه عاشقیست

التماس دعا

پیام های کوتاه
  • ۱۷ آبان ۹۲ , ۲۳:۲۰
    زینب
آخرین مطالب
  • ۱۷ آبان ۹۲ ، ۲۳:۲۰ زینب

۱۹ مطلب با موضوع «رهــــبــــر نـــوشــــت» ثبت شده است

۰۹:۲۸۱۴
خرداد

به جماران که رسیدم، امام را بستری کرده بودند.

سریع روپوش پوشیدم .

 با احتیاط خودم را آماده کردم. حس عجیبی داشتم.

 آنقدر شگفت زده بودم که صدایم در گلویم نمی پیچید.

 آرام سلام دادم. امام دراز کشیده بودند روی تخت.

سلام کردم رفتم سمت دستگاه.

 من یواش سلام کردم و ایشان بلند گفتند:" سلام علیکم و رحمه الله"

 جواب سلام را با صدای بلند می دادند.

 آنچنان جواب دادند که من شرمنده شدم و خجالت زده دستگاه داخل اتاق را وارسی

 کردم و سریع بیرون آمدم.

دیدن امام درآن لحظه و شیرینی سلام ایشان را نمی شود توصیف کرد


شادی روح امام عزیزمان صلوات

پرستو مهاجر
۰۹:۲۰۱۴
خرداد

جزئیات منتشر نشده از رفتارهای خصوصی آقا روح الله از زبان عضو تیم پزشکی امام (ره(


گفت وگویی برای نخستین بار با 'مجید جوادی نسب'، عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی

بقیه الله ، متخصص مراقبت های ویژه و عضو تیم پزشکی امام خمینی (ره) که روزها و شب های

فراوانی را در جماران سپری کرده است

23سال از 13 خردادی می گذرد که برای آخرین بار، شب را هم جوار" آقا " به صبح رساند. او شاهد

لحظه لحظه هایی بوده که می گوید حاضر نیست با هیچ چیز عوضشان کند. لحظات بودن و از

نزدیک دیدن، فرق می کند با شنیدن.

از علت سکوتش در همه این سال ها که بپرسی، می گوید:" نمی خواسته تا به عادت گفتن و

مدام گفتن دچار شود تا اندکی از شگفت انگیزی لحظات بودن برایش کاسته نشود. می گوید

برخی را دیده است که دستی از دور داشته اند و بعدها راویان سخن های شنیده، بوده اند نه

حقیقت های به چشم دیده؛ و برخی دیگر که با این نوع گفتن ها، چه دکان ها ساخته اند در این

سالیان گذشته...

سلوک همه این سال های او با پزشکی و پرستاری و تدریس در دانشگاه، در قامت پرستاری،

پاسداری کردن بوده است. می گوید:" تا "آقا" زنده بود، پاسدار او بودیم و پس از او به پاسداری از

"روح" رسیدیم تا "راه" را گم نکنیم.

23 سال است خرداد که می رسد، از آن رسانه و این روزنامه تا این همایش و آن محفل

دانشگاهی، می آیند یا تماس می گیرند و اصرار که آقای دکتر! از روزهای با امام بگویید و اونیز طبق

معمول دو جمله می گوید:" اولا من دکتر نیستم و ثانیا حرفی برای گفتن ندارم" و سپس با چند

تعارف کوتاه درخواست های خبرنگاران را بی نتیجه می گذارد.

این نخستین باری است که پس از مدت ها گفتن و شنیدن و همدلی کردن، بالاخره راضی شده تا

حرف هایش را منتشر کنم و حالا چقدر اصرار دارد که از گفته هایش کسی بهره سیاسی نبرد و

نتیجه گیری اقتصادی نکند. می خواهد که فقط نکته های درس آموزی برای نسل نو گفته شود. می

خواهد که گفته ها را بدون نام گوینده منتشر کنم و باری چند دلیل آورده ام که نمی شود. رسانه

اقتضائاتی دارد و...

بالاخره آنقدر از ضرورت گفتن در این زمانه حرف زدیم و گفتیم که شرائط بد شده و نسل نو گرفتار

این زمانه ی بد. گفتیم نیاز است به حرف های نو، گفتن ناگفته ها، روایت دیده ها و گشودن روزنه

ها. آن هم نه با زبان سیاسی کارها و دکان دارها بلکه با بیان دلدارها...


چرا که دیگر مردم به سادگی، فرق میان ریاکاری و سالوس صفتی را با صمیمیت و صداقت مداری

می شناسند. آنقدر گفتیم تا بالاخره راضی شد اندکی از هزاران روزنه ی به چشم خویش دیده را

بگوید و ما نیز بگوییم برای زمانه بدی که تلاش می کنند تا خوب سیرتان را بسان بدان معرفی کنند

و بدان را جامه خوبان بپوشانند.... بگذریم.

"مجید جوادی نسب" عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله است. متخصص مراقبت

های ویژه و عضو تیم پزشکی امام که روزها و شب های فراوانی را در جماران سپری کرده است و

حالا شاهد عینی ماست و راوی حقایقی ناگفته و نکته هایی منتشر نشده از سبک زندگی مردی

به نام " آقا روح الله خمینی".


آنچه در پی می آید تنها بخشی از ناگفته هایی خواندنی و راز هایی شنیدنی از سال ها بودن و

زیستن جناب جوادی نسب در جماران است. پرسش ها را حذف کردیم و گفتارها را از پس یکدیگر

آوردیم تا نکته های نهفته بیشتر نمایان شود






شادی روح امام عزیزمان صلوات
پرستو مهاجر
۱۳:۰۱۳۰
ارديبهشت
کدهای پیشواز  سخنرانی امام خامنه ای برای همراه اول:

جهت فعال سازی کدها را به 8989 پیامک کنید.


قیمت 30 روزه 500 تومان

خودسازی جوانان:30371  پخش

پیشرفت:30373  پخش

قرن اسلام:30370  پخش

احتیاج به چند چیز:30369  پخش

اقتدار ملی:30368  پخش


http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/mhajavi/11.jpg

پرستو مهاجر
۲۰:۴۴۲۰
ارديبهشت
پایگاه اطلاع‌رسانی رهبر انقلاب، خاطره‌ی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از امام خمینی(رحمه‌الله) را درباره اعتماد ایشان به

وعده‌ی الهی منتشر کرد. این بیانات در سال 88 و در دیدار اعضای سپاه حفاظت ولی‌امر بیان شده بود:


در روزهاى سوم چهارم جنگ بود، توى اتاق جنگ ستاد مشترک، همه جمع بودیم؛ بنده هم بودم، مسئولین کشور؛

رئیس جمهور، نخست وزیر - آن وقت رئیس جمهور بنى‌صدر بود، نخست وزیر هم مرحوم رجائى بود - چند نفرى از

نمایندگان مجلس و غیره، همه آنجا جمع بودیم، داشتیم بحث میکردیم، مشورت میکردیم. نظامى‌ها هم بودند. بعد

یکى از نظامى‌ها آمد کنار من، گفت: این دوستان توى اتاق دیگر، یک کار خصوصى با شما دارند. من پا شدم رفتم پیش

آنها. مرحوم فکورى بود، مرحوم فلاحى بود - اینهائى که یادم است - دو سه نفر دیگر هم بودند. نشستیم، گفتیم:

کارتان چیست؟ گفتند: ببینید آقا! - یک کاغذى در آوردند. این کاغذ را من عیناً الان دارم توى یادداشتها نگه داشته‌ام که

خط آن برادران عزیز ما بود - هواپیماهاى ما اینهاست؛ مثلاً اف  5، اف 4، نمیدانم سى 130، چى، چى، انواع

هواپیماهاى نظامىِ ترابرى و جنگى؛ هفت هشت ده نوع نوشته بودند. بعد نوشته بودند از این نوع هواپیما، مثلاً ما ده

تا آماده‌ى به کار داریم که تا فلان روز آمادگى‌اش تمام میشود. اینها قطعه‌هاى زودْتعویض دارند - در هواپیماها

قطعه‌‌هائى هست که در هر بار پرواز یا دو بار پرواز باید عوض بشود - میگفتند ما این قطعه‌ها را نداریم. بنابراین مثلاً تا

ظرف پنج روز یا ده روز این نوع هواپیما پایان میپذیرد؛ دیگر کأنه نداریم. تا دوازده روز این نوعِ دیگر تمام میشود؛ تا چهارده

پانزده روز، این نوع دیگر تمام میشود. بیشترینش سى 130 بود. همین سى 130 هائى که حالا هم هست که حدود

سى روز یا سى و یک روز گفتند که براى اینها امکان پرواز وجود دارد. یعنى جمهورى اسلامى بعد از سى و یک روز،

مطلقاً وسیله‌ى پرنده‌ى هوائى نظامى - چه نظامى جنگى، چه نظامى پشتیبانى و ترابرى - دیگر نخواهد داشت؛

خلاص! گفتند: آقا! وضع جنگ ما این است؛ شما بروید به امام بگوئید. من هم از شما چه پنهان، توى دلم یک قدرى

حقیقتاً خالى شد! گفتیم عجب، واقعاً هواپیما نباشد، چه کار کنیم! او دارد با هواپیماهاى روسى مرتباً مى‌آید. حالا

خلبانهایش عرضه‌ى خلبانهاى ما را نداشتند، اما حجم کار زیاد بود. همین طور پشت سر هم مى‌آمدند؛ انواع کلاسهاى

گوناگون میگذاشتند.





پرستو مهاجر
۱۳:۱۶۱۶
ارديبهشت
رهبرم...
من آمدم تا از خون شهیدان پاسداری کنم.

رهبرم...
من آمدم که تا کمکی کوچک به کشور اسلامیم کرده باشم.

رهبرم...
من آمدم تادشمنانم را نا امید کنم.

رهبرم...
من آمدم و رای دادم  تا پشتیبان و رهرو راه امام و شما باشم.

523351_135129246619553_100003674368674_148732_1346756177_n.jpg
پرستو مهاجر
۰۹:۵۳۰۹
بهمن
فصل اول: امام و مردم

نگاه به امام (ره) از منظر یک شاخص

این نگاه از این جهت اهمیت پیدا میکند که چالش اصلی همه ی تحولات بزرگ اجتماعی -از جمله انقلاب ها-

صیانت از جهت گیری های اصلی این انقلاب یا این تحول است.

این مهمترین چالش هر تحول عظیم اجتماعی است که هدف هایی دارد و به سمت آن هدف ها

حرکت و دعوت میکند.

این جهتگیری باید حفظ شود.

اگر جهت گیری به سمت هدفها در یک انقلاب، در یک حرکت اجتماعی صیانت نشود و محفوظ نماند،

آن انقلاب به ضد خود تبدیل خواهد شد؛ در جهت عکس اهداف خود عمل خواهد کرد.



1389/3/14  خطبه های نماز جمعه ی تهران در حرم امام خمینی (ره)
پرستو مهاجر
۱۲:۱۸۲۰
دی
فصل اول: امام و مردم

√ دلبستگی مردم به امام (ره)

با گذشت بیست و یک سال از رحلت امام، مردم اینجور به امام دلبسته اند.

خوب، امام مظهر انقلاب است، مظهر دین است، مظهر آن آرمانی است که او به آنها دعوت میکرد

و اول بار چشم مارا به روی این آرمان ها باز کرد و ما را به سمت این آرمان ها هدایت کرد؛

کسی که منادی توانایی این ملت برای پیمودن مدارج اعتلاء و کمال بود.

وقتی مردم به انسانی با این خصوصات احترام میگذارند، معنایش این است که به این آرمان ها احترام میگذارند.

این آرمان ها هم همان چیزهایی است که سعادت یک ملت را تامین میکند.




1389/3/18  بیانات امام خامنه ای در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی
پرستو مهاجر
۱۲:۰۲۱۰
دی
خبر آمد که ابوسفیان ها،کمری بسته به جنگی ازلی

دی پی وسوه ی طلحه ، زبیر روی کرده به سوی خصم علی

داشت قرآن به سر نی میرفت، خواست این بار بسازد مثلی

ناگهان گوشه ای از ابروی عشق، کمی از قوس برون رفت ولی

همه گفتند که عماری هست، همه خواندند به لب ناد علی

ناگهان شهر پر از مالک اشتر ها شد، و به فریاد و با صوت جلی

همه گفتند که تا جان داریم، ایستادیم به پای نفس سید علی


پرستو مهاجر
۱۲:۵۴۲۸
آذر


من عاشق آن رهبر نورانی خویشم
آن دلبر وارسته ی عرفانی خویشم
دل کنده ام از عالم دنیایی و لیکن
دلبسته ی آن یار خراسانی خویشم

پرستو مهاجر